ساعت دماسنج

نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 <      1   2   3   4   5      >
 

سلام

وبلاگ جالبي دارين
من هم به روز هستم

قصه ي عشق (فصل سوم)

موفق باشين

خدا نگهدار


اين حسين کيست که عالم همه ديوانه ي اوست

وين چه شمعي است که عالم همه پروانه اوست

ورود امام حسين عليه السلام به کربلا

نوبت ساقي سرمستان رسيد
آن که بود پا تا به سر مست، آن رسيد
گرم شد بازار عشق ذو فنون
بوالعجب عشقي، جنون اندر جنون
خيره شد تقوي و زيبايي به هم
پنجه زد درد و شکيبايي به هم
کرد بر وي باز، درهاي بلا
تا کشانيدن به دشت کربلا
داد مستان شقاوت را خبر
کاينک آمد آن حريف در بدر
خواند يکسر همرهان خويش را
خواست هم بيگانه و هم خويش را
گفتشان اي مردم دنيا طلب
اهل مصر و کوفه و شام و حلب
مغزتان را شور شهوت غالب است
نفستان، جاه و رياست طالب است
اي اسيران قضا، در اين سفر
غير تسليم و رضا، اين المفر؟
نيست در اين راه غير از تير و تيغ
گو ميا، هرکس ز جان دارد دريغ

در وصف حضرت عباس

باز از ميخانه، دل بويي شنيد
گوشش از مستان، هياهويي شنيد
دوستان را رفت، ذکر از دوستان
پيل را ياد آمد از هندوستان
خاصه آن بزم محبان را، حبيب
گلشن اهل صفا، عندليب
اصفهان را عندليب گلشت اوست
در اخوت گشته مخصوص من اوست
دستي اين دست زکار افتاده را
همتي اين يار بار افتاده را
تا که بر منزل رساند بار را
پر کند گنجينه الاسرار را
شوري اندر زمره ي ناس آور
در ميان، ذکري ز عباس آورد
نيست صاحب همتي در نشاتين
همقدم عباس را، بعد از حسين
در هواداري آن شاه الست
جمله را يک دست بوده او را دو دست
آخ جون ... فكر كردم آبجي نيناي عزيزم باهام قهره ... چرا اين فكرو كردم اصلا.... ! نينا جون اين درسا رو من چه جوري دو سه سال ژيش ژاسشون كردم... نمي ره توي اين كله ژوكم.... صد تا فيلم بدي همه رئ تو يه روز مي بينم ... اونوقت....
سلام عزيز دلم...ممنونم گل من..من چند وقتي نبودم...خوب الاكه اومدم زود اومدم سراغت...خيلي خوشحالم از ديدنت..منم اين ايم پر افتخار حسيني و نهضت هميشه جاودانشو خدمت شما دوست عزيزم تسليت ميگم

سلام ...........

دست بالا بردم
تا که دستان پر از خواهش من را شايد
مهر او در يابد
بارها خوانده ام او را اما
او مرا مي شنود؟
و ميان همه هستي بي پايانش
او مرا مي بيند؟
در جهاني که هزاران مه و خورشيد در آن ناچيزند
ذره را راهي هست؟
...
بارش ابر سپيد
تاري پنجره وهم مرا مي شويد
کهکشاني به دل پنجره ام جاي گرفت
و خدايي به دل کوچک من
قاصدي در راه است
و پيامي از نور
مي تواني که بخواني تو مرا
من تو را مي شنوم مي بينم
ميل جاري شده در خواندن تو
پاسخ ماست
رود با ميل خودش جاري نيست
جذبه مهر فرا خوانده ز دريا
سبب جاري رود
دست خالي مرا نور اجابت پر کرد
چشم نمناک مرا
گريه شوق
سلام....تسليت....التماس دعا....يك دنيا التماس دعا...

سلام

باز زحمت كشيدي وشرمنده فرموديد...

انشاالله عزا داري تان در اين ايام بهترين پاداش كه ثبات مهر خوبان در دل است را بدنبال داشته باشد...

كه حافظ چه درست فرموده :

هر آنكه جانب اهل وفا نگه دارد

(خدا) ش در همه حال از بلا نگه دارد

حديث دوست مگويم مگر به حضرت دوست

كه آشنا سخن آشنا نگه دارد

باز هم ممنون از محبتي كه داريد

ارادتمند : مهرگان

نينا جان يه ماه بيشتر تا امتحان فوق نمونده ... من چقدر خوندم؟ .... هيچي .... سربازي هم كه قوز بالا قوزه ... يه كارم تحويل گرفته بودم بايد تمومش مي كردم.... مي بيني به چه روزگاري افتادم!
بازم سلام به آبجي نيناي عزيز تر از جان... مي بينم كه مي ري ژيش رفقاي من و ....آره و اينا ديگه.... باشه!
 <      1   2   3   4   5      >