نازنين نگار ، مهربانترين يار ، سلام
ميلادت مبارك ، همه جهان در انتظار ميلادت نور باران شده ، تمام خيابانها، كوچه ها ، حتي بن بست هاي تنگ ترين كوچه هاي شهر براي حضورت چراغان شده ، هركس جشن ميلادت را به گونه اي ميگيريد. هركس شاديش را به نحوي نشان ميدهد. نبض دنيا شادتر از هميشه ميزند . شيرين ترين حادثه تاريخي ، اميد همه دلهايي ، محبوب خاص و عامي ، همه چشم ها در انتظار حضور تواند ، باور مي كني ؟ حتي انتظارهم درانتظار توست كه به پايان برسانيش . من هم منتظر توام ، مثل همه عاشقانت ، امشب به شيوه خودم ، به شيوه عاشقي تنها در قلبم براي تو جشن گرفته ام ، در گوشه همين باغ ، الاچيقي از نياز برپا كرده ام ، مزين به گلبرگهاي سبز سبز انتظار ، شكوفه هاي سرخ تمناي يار ، بر سردر آن فانوسي آويخته ام كه راه دلم را بيابي. من اينجا چشم براه توهستم. راستي ميائي ؟؟؟؟ من بر اين باورم كه ميائي ، آخر تو ميداني كه چه شوقي براي دينت دارم ، تو ميداني كه همه عمر منتظرت بودم ، ميداني كه اين فانوس را تا آمدنت كه با خود خورشيد را بياوري ، هرگز خاموش نخواهم كرد . ميدانم كه ميداني به رسم عاشقان حقيقي ، بر عهد خود وفادارم و دل از تو بر نميدارم ، تو ميداني كه اگر عمر اين انتظار به دارازاي عمر من باشد ، همچنان عاشقانه منتظر توام.