واي كه من چقدر اين شعرو دوست دارم يعني من اكثر شعرهاي فريدون مشيري عزيزمو دوست دارم
اينو نه بخاطره اينكه از مرگ گفته منم اههههههههههه تو فكره مرگم نه بخاطره اينكه با مرگ راحت برخورد كرده خوشم مياد ...بابامرگ من روزي فرا خواهد رسيد برو برگردم نداره يه اتفاقيه مثل همه اتفاقهاي ديگه زندگي ..مثل خوابيدن ..مثل سفر رفتن..ازدواج كردن ...واقعيتي مثل بقيه پس چرا بعضيها اينقدر ازش فرار ميكنن يا ميترسن يا سختشميكنن بابا مرگ يه پل يه سفره اونم زيبا اگه خدا بخواد بقول كريستي برگه عزيزم we are ready to go...we are going home!!!!!11 ما ميريم خونه يعني برميگرديم به خونهامون پس ديگه غصه واسه چي؟/اينم تقديم به همه شما با عشق كه بدونيد مرگم شيرينه ..شيريني برگشت يه مسافره خسته با كوله باري به اندازه وسعش پر يا خالي به خونش كه هيجاااااااااااااا خونه ادم نميشهههههههههههه