منم دلم واست تنگ شدههههههههههههههههههههه

ميدونم بابا اما خب دلمه ديگه طاقت دوريتو ندارهههههههههههههههههههههههههههههه..الهي من فدات شم ....كاش ميتونستم بپرم توي مونيتور وبيام پيشت...قربون خداجونمم برم ببين چه ماهه نيمزاره ارزوهام تو دلم بمونن زيادي...خدايا ما كه مخلص بوديم اما چاكرتم هستيم در بستتتتتتتتت

واي لعبتي خودتي؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

نينا خواهر ما كه دو روز پيش با هم صحبت كرديم .....تلفنم هنوز وصل نشده وگرنه زنگ ميزدم .

آغاز شده ، جرياني نيز براي آزادي مجتبي در بين وبلاگ نويسان به راه افتاده كه "الپر" آن را زنده كرد. او در بخشي از نوشته اش مي نويسد: چيز زيادي نمي‌خواهيم. فقط عدالت را اجرا كنيد. اين حق مجتبي سميع نژاد نيست كه به خاطر نوشته‌هايش در وبلاگ زنداني شود. او بايد آزاد شود.

نامه تقاضاي وبلاگنويسان از آقاي شاهرودي براي آزادي مجتبي...بيايد همگي دوست وهمكاره عزيزمون رو حمايت كنيم تا عدالت در موردش اجرا بشه!!

سلاااااااااااااااااااااامممممممممممممممممم...نينا چي شده خواهر ؟؟؟/ منكه اينجام ...... گفتم چند روزي كار دارم اما نگفتم كه نميام .....( مخصوصا كه اهنگ هم نيست و از شرش راحت شديم خواهر ).....مواظب خودت باش ...

لعبتي جونم باري تو مينويسم كه ميدونم شايد بياي وبخوني اگه بتوني اما دلمو خوش ميكنم كه ميخوني....هيچكس باورش ميشد؟؟؟؟؟؟؟؟نه اين سواليه كه روزي نيست تو خونه كه حرفت پيش مياد بابا ازم نپرسه ..يا مريم يا هر كس ديگه اي كه دوستيه منو تو رو ميدونن..اينكه چطور ميشه اخه دونفر ادم كه تاحالا اصلا حتي براي يه بارم شده همديگرو نديدن اينقدر به هم وابسته ودلبسته باشن!!!جوابش براي من كه سادست چون تو خوده مني مگه ميشه ادم خودشو دوست نداشته باشه وباهاش صميم نباشه؟؟؟؟؟؟؟اخ لعبت يه خبري از خودت بهم بده زودي وگرنه دق ميكنم ..جدي ميگم!!!تا ششم كه بياي تولدم براي من اندازه يه دنيا طول ميكشه!!!

دلم گرفته از صبح حس ميكردم...هواي دلم بد جوري ابريه ..انگاري يه چيزي كمه!!!يه چيزي رو گم كردم....حالا ميدونم چم شده......همه خوبن همه ماهن اما اما.....خب اون يه چيز ديگشت...هر روز حرف زدنها.....صداي گرمشو شنيدنا....خنده هاي قشنگشو گوش دادنا از يادم نميره!!!!دلم ميخواد گريه كنم چرا اينقدر روزگار بي وفاست؟؟؟؟؟اولا روزي چندين بار با هم بوديم بعد شد روزي يه بار حالام كه.........واقعا طاقت ندارم...به خودم ميگفتم عادت ميكنم عيبي نداره كه ميدونم سلامته خوب وخوشه!!!اما هيشكييييي نميدونه الان تو دلم چه حاليه!!چقدر بيقرارم و پريشون حتي خودمم باورم نميشه...همش بخاطره اينه كه دوستش دارم خيلي زياد به اندازه اي كه شايد هيچكس باور نكنه دوستش دارم وطاقت دوريشو ندارم...دلم در هواي دوريت بيقراره لعبتي ..ميترسم دل از دوريت بميره لعبتي..

سلام نينا

تا حالا نمي تونستم برات كامنت بذارم چون ويندوزم ايراد داشت حالا ويندوز رو دوباره ريختم درست شده و اين اولين كامنتيه كه برات ميذارم .

وبلاگ جالب و صميمانه يي داري ... موفق باشي

به منم سر بزن ... باي

راستي لينك بهترين داداش عزيزتم اشتباست. اگه نيما بفهمه ( واي واي واي)

واي چقدر خوشحالم من. جا پهن كنيد من غش كنم! آخه خانومي بعد از اون خداحافظي اشك انگيز(وداع با اسلحه!) من چند دفعه اومدم دوباره پيشت ولي نمي دونستم خونتو عوض كردي و زودي برگشتي. خيلي خوب شد كه اومدي. درد و بلات بخوره توسره.... تو سره نيما!!درباره لينكم وقتي تو خودت خونه نبودي من لينك مي زاشتم كه چي بشه.ولي حالا جبران كردم. قربون خواهر گلم برم( چه حالي مي دم من امروز!!) وبلاگتم خيلي خوشگل و نازه. مثل خودت. راستي گفتي 2 بار نمايشگاه رفتي ( منم چند باري رفتم) نگفتي چي خريدي (البته منظورم كتابه نه سي دي! ) من كه امسال وضع جيبم افتضاح بود چهار پنج تا بيشتر نشد بخرم. بعدا بهت مي گم چيا خريدم. مواظب خودت باش. شاد باشي.

سلام ............ چه زيبا ....... رنگ موزوني انتخاب كردي ........... دلت هميشه پر از عشق باد .......... با اجازت عكس پايينو ذخيره كردم با نام ماه پيشوني