• وبلاگ : ماه پيشوني
  • يادداشت : كلام من عصاي جادوگره من
  • نظرات : 8 خصوصي ، 93 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3   4   5    >>    >
     

    سلام

    نينا كجايييييييييييييييييييييييييييي

    دل من و مهشيد تنگيده واست

    راستي مهشيد باز نمي تونه بياد توي وبلاگت

    ولي كلي ابراز محبت كرده

    اونم توي وبلاگ خودمون

    اگه كامنتاي مطلب قبلي را نگاه كني كه در مورد اقا جلال هست مي بينش

    خلاصه ما را فراموش نكن

    من يكي كه وقتي كامنتات را مي بينم كلي خوشحال مي شم .

    موفق باشي

    خداحافظ

    سلام سلام صدتا سلام دلم باز ميشه تا با شعرهات نوازشم ميكني ..

    ميگم واسم دعا كن

    بي‏شك دريغ نخواهم كرد ...

    سلامممم چطوري يا نه ؟ خوبي يا آره ؟ ممنونم از كامنتهاي قشنكتر از خودت

    خاكستري ادب بايد بشه چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟‏چون نينا گفته ......... هرچي اون بگه درسته ...........
    بعد اينكه ياد گرفتم چطور ميشه عكس اينجا قرار داد خدا به دادت برسه ............ راستي اون الاغ بيچاره چه گناهي داشت كه در جريان اين اتفاقات طلف شد طفلك ................
    ميگم ها ممنون كه باهام آشتي كردي ........... همون قهر الكي باعث شد كه بترسم از موقعي كه زبونم لال بخام كاري بكنم كه از دستم برنجي .......... ممنون مهربون ..........

    سلام خاکستري اومده بودم باهات شوخي کنم سر به سرت بزارم کامنت کمندي رو ديدم هم تو وبه خودم هم اينجا چقدر غمگين شدم!!!!!!!!!!نميدونم اصلا چي بگم فقط بگم جاش خاليه اگه نباشه ودلم براش تنگ ميشه اما ميدونم که مياد دوباره منتظره اومدنش ميمونم...خاکستر خان جان موفق باشي گلم...در پناه يزدان

    راستي حامد جان باباتوکه از خودموني چرا ميخواي به 110 زنگ بزني ؟؟؟اين خاکستري بايد ادب بشه تازه خودشم راضيه بکشمش..بعدشم منو کسي اغفال نکرده که من کسي رو از راه بدر نکنم!!منو نميتونه کسي از راه بدر کنه!!!!اين الاغشم الاغه بدي نبود همچين اما خب ديگه از دست من مرد اول ربودمش (اخه جونش به اون بسته بود)بعدم اينقدر ازش سواري گرفتم وکار کشيدم تا جان به جان افرين تسليم کرد...اين صاحبشم ميخوام بفرستم وردسته الاغه تا دلشون براي هم تنگ نشه اخه خاکستر خيلي دلتنگي ميکنه واسه الاغش از خودش بپرس!!!!!!!!!!!!!!


    اگر چه نزد شما تشنه ي سخن بودم..
    كسي حرف دلش را نگفت من بودم..
    دلم براي خودم تنگ مي شود آري:..
    هميشه بي خبر از حال خويشتن بودم..
    نشد جواب بگيرم سلام هايم را..
    هر آنچه شيفته تر از پي شدن بودم..
    چگونه شرح دهم عمق خستگي ها را..
    اشاره اي كنم ، انگار كوه كن بودم..
    من آن زلال پرستم در آب گند زمان..
    كه فكر صافي آبي چنين لجن بودم..
    غريب بودم ، گشتم غريب تر اما:.
    دلم خوش است كه در غربتِ وطن بودم ..

    از غم نامردمي ها بغض ها در سينه دارم..شانه هايت را براي گريه كردن دوست دارم

    دلم گرفته ولي دوست دارم شاد باشم و دوست دارم الان شانه هايي بود كه غم منو كاهش ميداد با حضورت در كوي وفا بهم انرزي ميدي دوستت دارم

    سلام دوباره به خواهر گل و نازنينم. پس اين اشتراك بدرد كسايي ميخوره كه ماهي يكبار ميان اينجا من كه هفته اي سه چهار روز اينجام!نمي دونم اينو گفتم يا نه ولي قسمت نظرات وبلاگت از چند تا وبلاگ خوندني تره.بعدش دشمن دانا بلندت مي كند بر زمينت مي زند نادان دوست! اينم همين جوري گفتم بگم منم بلدم!! ولي كيف كردي هر كي مياد وبلاگ من ايده مي گيره براي پست بعديش.در ضمن درباره نيلوي عزيزم كه خيلي مخلصشم بايد بگم كه من همه دوستام گلن. همشون مثل خودت بيستن. البته به جز بعضيا!!( مي دوني كي رو مي گم!!)
    سلام ............. بابام يكي 110 رو خبر كنه كشت و كشتار و وصيت بازاري شده .......... پاي اين الاغ هاي بيچاره رو هم به وسط آوردن ........ كي نينا رو اغفال كرده ..................
     <      1   2   3   4   5    >>    >