دلتنگي هام اين است که شانه هاي مهربان ترا براي گريه کردن کم دارم ...شب مهتاب ...دلم را در هواي شب... مي تکانم ...مي تکانم ...شايد في البداهه هايي بيآيد .. که در آن حرف از عشق است و دوست داشتن ..و دستهاي مهربان تو که پله هاي آبي آسمانم بود ...بيادت ...دلم را ...آري مي تکانم تا پيدايت کنم...///
سلام .../// ممنون از لطف شما ....///