تولدت مبارك ... مي دوني به نظر من فرش شستن و تكون نخوردن و بيمارستان و اينا همش بهونه بودن ... هم مامانت هم خود خدا ديگه حوصلت رو نداشتن و مي خواستن يه جوري از دستت خلاص بشن ....
آخه فكر كنم حسابي همشون رو كلافه كرده بودي .. خدا گفته بوده دو هفته هم دوهفتس بذار از شرش خلاص بشيم ... مامان بنده خداتم كه ....
راستي سلام .......... خوبي