• وبلاگ : ماه پيشوني
  • يادداشت : چقدر اسيرين؟؟؟؟؟؟
  • نظرات : 7 خصوصي ، 120 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <    <<    6   7   8      >
     
    همه خوشحاليم
    شادم كه سرشاري ، سرشار انرژي مثبت براي بودن ، آرزو مي‏كنم هيچ تلخيي نتونه اين انرژي رو از تو و از همه‏ آدمها بگيره ... مهتابي باشي نيناي عزيز ...

    بعد از جدال جانانه‌اي شگفت ،

    با شوكت و شكوه ،

    تنها تو مانده‌اي و تيرك دروازه‌اي و توپ ؛

    توپي كه با شتاب پرواز مي‌كند ،

    گويي كه انفجار در دل تو نطفه بسته است ،

    توپ در آسمان آبي پرواز مي‌كند

    كه ناگهان آن شور و هلهله و شادي ،

    ديگر خموشي و فراموشيست

    و توپ به تيرك دروازه مي‌خورد ،

    گاه آرام مي‌خزد به درون ، درميان تور ،

    گاه پرواز خود از آن سو دنبال مي‌كند ؛

    اي قهرمان !

    شادي چه لذت بي رحميست ! ...

    راستي گلم يادم رفت بگم كه منم آپم .
    راستي نينا جون اين ترانه باروني خيلي قشنگه اما ديگه نه اينقدر!!! هر چقدر هم گشتم يكيشونو خاموش كنم پيداش نكردم!!
    سلام خواهر نازنينم. اولا در مورد تيم ملي من هم به همه دوستان عزيزتبريك مي گم. از عكس قشنگ و نازت هم كه همين پايينه خيلي ممنون. اما در مورد مطلب اسيريت. راستش من زياد با اين موضوع موافق نيستم. اين تفكر بي خيال ديروز و فردا يا فقط امروز رو خوش است شايد دلخوشانه باشه اما حتما هم تو مي دوني و هم همه دوستان كه معقولانه نيست ( گر چه انگار يك جور عقل گريزي بين همه ما داره اپيدمي مي شه ) به هر صورت فكر مي كنم توجه كردن به گذشته كه سهله مطالعه دقيق اون ( از گذشته نزديك يا به قولي معاصر تا گذشته هاي خيلي دور ) مي تونه ما رو در انتخاب طريق زندگي امروز و مسير زندگي فردا هدايت كنه. به هر حال خيلي ممنون از اينكه موضوع به اين زيبايي رو براي نوشتن انتخاب كردي.در بين نوشته هاي دوستان هم مطالب جالبي به چشم مي خورد كه واقعا آموزنده بود مثل كامنت 15 كه نوشته همسفر مهتابه. ... بازم ممنون نازنينم.
    مانده نگاهم به دل پنجره
    تر شده از هجرت تو خاطره

    كوچه پر از حسرت پروانگي است
    خانه تهي از نفس زندگي است


    بي تو دلم نيمه شبي سوي دشت
    پر زد و آواره شد و بر نگشت

    لذت بيداري يلدا تويي
    تازه ترين رنگ تمنا تويي


    چشم تو آغاز پريشاني ام
    هجرت تو علت ويراني ام

    گرد سفر بر سر و رويت نشست
    عهد تو و حرمت دل را شكست

    گفته ولي دست بد سر نوشت
    وعده ي ديدار من وتو بهشت

    _________________

    موج طوفانم که دريا گشته سرگردان من

    ديده گريانم که گريد ابر بر طغيان من

    طاير قدسم که محکوم قفس گرديده ام

    سالک عشقم که گرديده تنم زندان من

    ساحل نورم که لنگر گاه صدها کشتي ام

    ناخدايم تا خدايم هست کشتيبان من

    آه سردم اشک گرمم کز غم هجران او

    مي کشد آتش زبانه از دل سوزان من

    ابر باران زاي عشقم اندرين بحر جنون

    مي چکد باران خون از ديده ي گريان من

    عالم خاکي نباشد چون که جولانگاه عشق

    عالم ديگر ببارد در خور جولان من

    شور فريادم وليکن خفته در ناي زمان

    صيد صيادم که خون مي جوشد از شريان من

    سلام....خوبي؟ من واقعا لذت ميبرم كه نفر اول شدم...نه نظر اول... اينم يه افتخاريه واسه ملت... و خوشحالم كه من باعث خوشحاليشون شدم
    رفتيم جام جهاني ببين ملت چي كار ميكنن اگه رفته بوديم آمريكا معلوم نبود چي ميشد
     <    <<    6   7   8      >