• وبلاگ : ماه پيشوني
  • يادداشت : خنديدن هنره!!!!!!!!!!
  • نظرات : 8 خصوصي ، 93 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    ...چند شب پيش تلفنم زنگ زد..شماره رو نشناختم جواب که دادم فکر کردم صداي توئه نيما يعني صداش کپه صداي جنابعالي بود....منم تا ميتونستم تيکه انداختم واذيت کردم طرفمبه روش نمياورد (البته دليلش بعدا مشخص شد چون کسي بود کهع از نظره زبون چيزي از خوده مردم ازارت کم نداره)خلاصه کلي که خوشحال شده بودم بماند کلي هم سر به سرش گذاشتم تا اينکه يه چيزي گفتم که ديگه منفجر شد از خنده...وقتي خنديد تازه فهميدم اي دله غافل اين که نيما نيست!!!!!!!!!!!!!!!!عليرضا بود..اونم فکر ميکرد من شناختمش ودارم باهاش شوخي ميکنم!!!!!کلي دلم سوخت که تو نبودي اينهمه اذيت کردم..واقعا حيف نه؟؟؟؟؟؟؟خلاصه عليرضا دلش خيلي برات سوخت ولي گفت بگو خدا بهت صبر بده با اين دوستت نينا ..اما چرت گفته جدي نگير اين پسره پيچ ومهرهاش شلن...