سلام به نينا. دوست شيرين و هميشه خندان خودم.
خوبي گلم ؟ واي چقدر دلم برات تنگ شده بود. راستش جاي خاليت داشت خيلي اذيتم ميكرد . يكي دو روزي بود كه ميخواستم بيام گله گزاري . اما خدائيش دلم نيومد . گفتم حتما نيستي . ميدونستم مهر من تو قبلبت كمرنگ نشده. ولي خب . گاهي كه عزيزانم دير ميان دلم ميگيره. خصوصا وقتي آدم از جاي ديگه هم بد بياري داشته باشه. منم يه بد بياري داشتم و سخت دل نازك شده بودم. يك هفته پيش بود كه تصادف كردم. يه تصادف كوچيك . در رفتن دست و زخم هاي متعدد سرو پاو .... بخيه و. كوفتگي شديد عضلاني .......... يه سري چيزهاي از اين دست .... نيومدن نينا جان ...و سكوت عزيز و .... خلاصه سخت مثل بچه كوچولوها بهانه گير شده بودم. ولي به جان نينا خيلي خود داري كردم كه به كسي چيزي نگم تا كسي رو ناراحت نكنم. حالا هم كه دارم ميگم اولا به اين دليله كه حالم خيلي بهتره و جاي نگراني نيست. دوما نيناي عزيزم با يك سبد لبخند اومده ديدنم.... حالا خيلي خوشحالم ... راستي بلاخره لينكت رو هم گذاشتم. ...