بهار 1384 - ماه پیشونی

خیابون ولیعصر روبه روی سینما استقلال من وخواهرم نازیکا....اهو ودختر خالش هدیه....امیرحسین!!نه نیومده بود اخه ایشون فقط طالبه فیلمهای هنرین وبس (زبون درازی)...رامتین..نه اونم نیومده بود اصولا گروه خونیش با سینما جور درنمیاد تازشم بعلته تک خوری این اواخر از گروه بفهمی نفهمی اخراج شده امیرو محمد رضا هم تا میتونن تیکه بارش میکنن که نوش جانش ....تهمینه هم سرکار بود نیومده بود...علیرضا هم باید میرفت پادگان....محمدرضا...چرا اومده بود ماهه گله گل همیشه پایست این پسر..

فیلم:شارلاتان..گفتیم بریم یه کم بخندیم....اهو پیتزا بدست چون ناهار نخورده بود....تا نشستیم حمله چیریکی محمدرضا وهدیه به پیتزای اهو  فکر نکنم چیزی به خودش رسید!!!

اغازه فیلم با صدای سوت وشعره جواد رضویان وشلیک خنده تنی چند از ببینندگان عزیز از جمله منو نازیکا....ادامه فیلم...بازم خنده منو نازیکا .. یه جا جوا رضویان مثلا میخواست نیمرو درست کنه وقتی برگشت 3تا سوسک افتاده بود توش واینجااااااا جیغه اهو که من دیگه نیمرو نمیخورم!!!تازه جالبیش این بود که با کمال خنسردی با قاشق سوسکهارو اورد بیرون وبا عینکش لهشون کرد(از اون ادمک سبزا)...ادامه فیلم..فقط خنده منو نازیکا ویه اقایی پشت سره ما...ادامه فیلم وبازم خنده منو نازیکا فقططط..

خداوکیلی بخوایم حساب کنیم فیلمش زیاد جالب نبود ودر حده انتظار نبود بیشترین دلیلشم این بود که نقش اصلی رو امین حیای داشت وجواد رضویان بیشتر تو حاشیه بود اما منظوره من اصلا این نیست از گفتنه این ماجرا

من یه چیزی رو فهمیدم که وقتی میگن مردم خنده یادشون رفته واقعا چقدر صحت داره!!!میگفتن خندوندنه ایرانیها سخته اما من میگم ایرانیها...نه همشونا اما خندیدن رو یادشون شده بقوله داداش امیرم.....بابا کاره سختی نیست که منو نازیکا هم داشتیم اون فیلمو تماشا میکردیم وبا هر حرکتی انچنان میزدیم زیره خنده(البته خنده خانومانه ها نه ....!!)که جند بار اون اقا پسره اونوقه جلویمون برگشت با تعجب مارو نگاه کرد از اول تا خره فیلم یه لبخندم نزد!!!خب اومدید فیلمه کمدی ببینید قشنگ نیست ؟عیبی نداره ادم از خودت انتظار داشته باش که بخندی...بخدا منکه همیشه واسه خندیدین امادم..فکر میکنم روزه مرگ من روزیه که نتونم بخندم!!!!!از خدای خودم تشکر میکنم که هنوزم این روحیه توانایی رودارم که بخندم..به شادیها بخندم..به چیزای بامزه حتی به چیزیای بی مزه به یخیشون بخندم...حتی میتونم به سختیهامم بخندم...بیاین امتحان کنیم اسون خندیدنو اینقدر خودمونو سفت نگیریم وروحمونو در فشارو قید وبند له نکنیم بیاید ازاد باشیم ورها روحمون رو رها کنیم واز تهه دلمون بخندیم..بخندیم وببینیم چه لذتی داره وازش غافل بودیم...باور کنید منو خواهرم بعضی وقتها که میشینیم کنار هم وقتی حس کنیم حوصلمون سر رفته خودمونو میخندونیم یاده چیزای بامزه میافتیم..براهم حرفهای جدی رو به شوخی ترین وجه میگیم وکلی حال میکنیم ...شمام امتحان کنید ضرر نمیکینید روزی چندین بار از ته دلتون بخندید بعد نتیجه شو میبینید میبینید چه کیفی داره...چه انرزیی میگیرید وچقدر سرحالتری میشید..

راست گفتن بخدا خنده بر هر درده بی درمان دواست...بیاید این دوا رو هر روز بخوریم وسام وتندرست باشیم

در پایان ضمن عرض ببخشید بخاطره طولانی شدن مطلب ...2تا تبریک دارم و2تا تسلیت

اول از همه روزه 29 خرداد روز تولده اقای صدای ایران ابی رو به همه هوادارانش در صدرشون داداش امیرم وخودم تبریک میگم امیدوارم سالهای سال زنده وسالم باشه وبا صدای گرم وجادوئیش برامون بخونه....دوم 30 خرداد رو به خودم وخانواده بسیار عزیزم تبریک میگم (بعضیهاتون میدونید چرا بقیه هم بقول معروف تو خماریش بمونید..دندون)

واما روزه 29 خرداد روز شهادت استاده عزیز وگرامی که اعتراف میکنم زیاد باهاشون اشنا نیستم اما همینقدر میدونم که انسانه ازاده وبزرگ منشی بودن ..استاد شریعتی عزیزه که به همگی تسلیت میگم فقدان این مرده ازاده رو........وهمچنین بزرگترین ضایعه که بخاطرش تسلیت میگم وفات بانوی سرو قامت سیمین پیکره مه روی ماست...بانوی 18 ساله ای که از هر نظر الگو بود ونمونه....وفات فاطمه زهرا رو به همه شما دوستان تسلیت عرض میکنم

خب ببخشید منو نزنید اگه حوصله کردیدو همه مطالبو خوندید از اینکه طولانی شد معذرت میخوام.. 

تهرونی اذری یا ماله خوزستانی مشهدی یا شمالی تک تک قهرمانین ایرونی با دل شاد بزن یه پارچه فرِِِِیاد پرچم پاک وطن همیشه افراشته باد

اجازه بی اجازه دروازه بازه بازه تیمه ما مثل شیره توی زمین میتازه.....تبریک میگم به همه شما ایرانیهای عزیز راهیابی تیم ملی ایران رو به جام جهانی المان.. واما اینهفته:

 فردی که مربی خبره رام کردن فیلهای غول پیکر بود شیوه رام کردنشون رو که بسیار هم ساده بود اینطور تعریف میکرد:وقتی فیلی تازه بدنیا میاد پاشو با زنجیر به یه درخت بزرگ میبندن ..بچه فیل هر کاری میکنه نمیتونه فرار کنه وقدرته اینو هم نداره که زنجیرو پاره کنه ..بعد یه مدت به این وضعیت عادت میکنه ودیگه مقاومت نمیکنه چون میدونه از پس زنجیر بر نمیاد....حالا همین بچه فیل وقتی بزرگ میشه پاشو با طنابی ساده اگه حتی به بوته کوچکی هم ببندید تکون نمیخوره چون تو فکر گذشته ست ویاده زنجیرو درخت تنومنده وحتی یه بارم به خودش زحمت نمیده توانایی امروزشو ازمایش کنه چرا؟؟؟چون اسیره گذشتشه !!!

بدترین چیزه دوتا مسئله ست :یکی اسیره گذشته بودن که بحث ایندفعه منه وبعدی هم تو خواب وخیاله اینده بودن!!

وقتی اسیره گذشته ایم فرصتهای طلایی حال رو نمیبینیم ودر حسرت اون روزها روزهای زیبای حال ولحظات جادوییشو از دست میدیم...بیایم در حال شگفت انگیز زندگی کنیم که هر چی هست تو همین لحظه ست گذشته به دست نمیاد وچیزی جز خاطره وتجربه از خودش باقی نزاشته واینده هم..از کجا معلوم ما بهش برسیم؟تازه بزار بیاد بعد بهش فکر میکنیم!!!پس زنده باد حال ولحظه های زیبا وقشنگی که توش هستیم...//من نمیدونم این ((ی))من چه بلایی سرش اومده هر کار کردم درست نشد ببخشید دیگه   

راه ÷یروزی راه تعالی بخشیدن به خویش است

نباید با وسوسه ها بجنگیم یا در برابر انها مقاومت کنیم

باید وسوسه ها را ÷شت سر بگذاریم وآگاهی وشعورمان را به درگاه نیلوفرین خدا ارتقا دهیم

شاید کوششهای اولیه مان بی ثمر باشد...اما اگر مقاومت کنیم ÷یروزی از ان ماست

خداوندا در این روز از تو میخواهم کمکم کنی بیاستم وبگذارم هر وسوه ای بیایدو بگذرد

از تو توانایی ایستادگی را میخواهم تا به تو برسم که معبودم هستی..امین

خب دوستان سلام جاتون تو نمایشگاه خالی بود من که دوبار رفتم هر چند محتوای نمایشگاه اصلا راضی کننده نبود اما غرفه پارسی بلاگ جالب بود والبته کتاب وسی دی خب من که هنوز موفق نشدم سی رو باز کنم حتی با توصیه جناب مدیر حالا ببرم سی دی رو بیرون ببینم دوستانم چه میکنند!!من یه سوال از جناب مدیر عزیز پرسیده بودم که قراره لطف کنن ودر مطلب بعدیشون توضیح بدن ومنم مشتاقانه منتظرم...همینجا میخواستم از مانی عزیز تشکر کنم که بازم به من کمک کرد...مانی تو استاد اعظمی ..مانی یه دونه ای ...دردونه ای(باز نخونی دیوونه ای ها!!)چون کمک کرد تونستم وبلاگ عزیزم سرزمین عجایب رو درست کنم وصفحه کامنتهاش با ترفندی ساده که مانی یادم داد درست شد(حامد از این باباتم دلت اببببببب)وهمینطور از ابدارچی عزیز که افتخار دیدارشونو داشتم...جای لعبت عزیزم از این به بعد خیلی خالیه چون تا مدتی به تلفن دسترسی نداره فقط بگم لعبتی عزیزم هر کجا که هستی توی دلم جا داری وهمیشه بفکرت هستم ودوست دارم وبرات دعا میکنم که شادی ساکن همیشگی قلبت وموفقیت همدم وهمراهت باشه گل قشنگم دل نینا بدجوری در دوریت بال بال میزنه!!!از همه دوستان قدیم وجدیدی که به من لطف داشتن خیلی ممنونم امیدوارم تا کمک وهمراهی شما وبلاگم روزبه روز بهتر بشه....در پناه یزدان

امروز صبح دعا کردم  خداوندا!مرا موهبت اعتمادی عاشقانه وکودکانه بخش ..همچنانکه کودک کاملا به مادر خویش اعتماد میکند..بادا که من نیز این اعتماد وتوکل را به --تو-- بیاموزم

توکل بخدا یعنی پذیرفتن خواست اودر همه شرایط زندگی...توکل بخدا یعنی مسرور شدن از هر انچه روی میدهد..در بیماری ورنج..تنهایی وبی کسی...در شادی وغم..بگذارید قلبتان نجوا کند :حتی اگر مرا قربانی کند باز به --او-- توکل میکنم

خب سلام به دوستان گلم دلم برای همتون تنگ شده بود اگر تو این مدت به کسی سر نزدم ببخشید دلیل داشتم چون نمیرسیدم به همتون سر بزنم وبه همین خاطر گفتم هیجا نرم تا شرمنده کسی نشم...خوشحالم که برگشتم هر چند نشد با دست پر بیام ..یکی دوتا از دوستان قول یه قالب رو بهم داده بودن اما خب نشد ودست ما موند تو پوست گردو همچنان اما با خودم گفتم بیخیال درسته ظاهر هم مهمه اما مهمتر از اون واصل مطلب حضور خودمه ودوستان گلم پس فعلا ظاهر رو فاکتور میگیریم وفقیرتر از قبل برمیگردیم ببینیم دلمون وخدا چی میخواد

فقط یه مطلب که لازم میدونم بگم همین اول کار تا بعدا مشکلی نداشته باشیم من از حضور همه دوستانم خوشحال میشم اینجا برای من تنها یه محیط نتی هست در چهارچوب این دنیا دوستای خوبی دارم که خوب یا بدشونو نمیدونم اما من دوستشون دارم ومیخوام همینطوری هم بمونه ودوستم ندارم کسی برای من یا برای دوستام تکلیف معین کنه اگر یا بخواد نظرشو که قابل احترامه البته برای خودش به من تحمیل کنه اینجارو برای من بیاید البته از تبادل افکار ونظرها مثل قبل واقعا خوشحال میشم اما خواهشا جبه گیری یا اظهار نظر منفی از هم نکنید که بگم پاک میکنم من هیچوقت اهل حاشیه نبوده ونیستم پس بزاریم همینطوری بمونه بهتر هم هست وبلاگ جایی که بیایم همدیگرو ببینیم اون چیزایی که از دلامون بر میادو بخونیم ونظر بدیم واگرم بشه یه چیزایی یاد بگیریم

ببخشید اگر اینطور صریح گفتم بقول معروف جنگ اول بهتر از صلح اخر خب خیلی حرف زدم اولش که این باشه وای بحال ادامش اما نترسید پست اولی بود بعد مدتی ذوق زده شده بودم از دستم در رفت نگران نباشی خوب میشم(دندون9موفق باشید در پناه یزدان پاک