• وبلاگ : ماه پيشوني
  • يادداشت : عمر....عمر...عمر........................
  • نظرات : 1 خصوصي ، 45 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     


    بلدم ستاره باشم....بدر خشمو ببيني
    بلدي مرا دوباره تو از اسمان بچيني
    بلدي مرا بگيري ببري كنار دريا
    بلدم كه مثل دانه بنشينم و برويم
    بلدي پرنده باشي بروي به جستجويم
    بلدي به من بگويي كه از اسمان ببيارم
    بلدم به اسمانها به ستاره پا گذارم
    بلدم كه مثل چشمه بروم به جستجويت
    بلدي مرا ببيني لب بام ارزويت

    ................................

    تو ناز نگاهي ؟
    باز در جام جان من سر داد همچو مهتاب باده اي دلخواه
    باز هم از دست ميبرد نگهي.
    نگهي چون شراب مستي بخش
    چه نگاهي كه همچو بوي گلاب ميشود بر مشام جانم پخش.
    آه مي نوشمد چو شيرهء گل.
    تو كيستي
    اي نگاه ناز آلود
    تو گلابي گلاب شهد اگين.
    تو شرابي شراب گل پالود.
    آه پيمانه اي دگر.
    كه هنوز ميگدازد زه تشنگي جگرم.
    چه شرابي تو به چه شور انگيزي
    سر كشيدم تو را و .
    هنوز تشنه ترم.

    ..............................

    گلي را به حضورت تقديم مي كنم :
    كه نامش سلام
    بويش سلامتي
    شاخه هايش محبت
    و تيغه هايش دوري از توست .

    سلام.