نينا ي گل من سلام. سلام به بهترين خواهر دنيا . عزيزترين و مهربونترين دوست . فداي قدمهات . دلم رو با حضورت روشن كردي. خواهري به لطف خدا امتحانات رو خوب دادم . حالا يه مدتي خلاص شدم . تا ترم بعد هم خدا بزرگه. ممنونم كه تو اينمدت به يادم بودي. ميخوام بدوني كه آبجي نرگس آبجي نيناي خودش رو تو حرم فاطمه معصومه (س) و مسجد مقدس جمكران ياد كرده . براش دعا كرده و نماز خونده(پارتي بازي اساسي )خب چيكار كنم . تو بگو . من بيشتر از يك آبجي نيناي شيطون و شيرين و مهربون تو دنيا دارم ؟؟؟؟؟ نباشم كه شاهد دل تنگيش باشم. خدا نخواسته باشه عزيز دل من غصه داشته باشه. الهي كه هميشه دلت شاد و لبت پرخنده باشه . و اسه اين دل شاد و لب خندون هرشب دعا مي كنم . چطوره ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

السلام عليک يا اباعبدالله الحسين

ميگويند معصومين عليهم السلام کشتي نجات هستند ، ميگويند در راه ماندگان با کشتي نجات معصومين اميد رهايي دارند. اما همه تأکيد ميکنند در اين ميان سفينة الحسين اسرع است . تأکيد ميکنند سفر با کشتي نجات حسين عليه السلام سريعترين راه است.

در شهر که ميگرديم ميبينيم حرکت عيان اين کشتي در حال شروع است. نه اينکه اين کشتي در ساير اوقات بي حرکت باشد ، نه!!! اما در اين ايام افرادي هم که آنرا دنبال نميکنند شاهد حرکتش هستند. آري اين از رحمتهاي کشتي حسين است که بصورت عيان همه را به خود ، به نجات به وسيله خود و رسيدن به مقصود ميخواند

اما ما چه کرده ايم؟ آيا ميتوانيم به راحتي سوار اين کشتي شويم؟ آيا هرکه هستيم و هرچه کرديم ميتوانيم سوار اين کشتي شويم؟ آيا شرايطي براي ورود به کشتي نيست؟ اين سفينة الحسين است که ميتواند ما را از طوفان سهمگين آخرالزمان حفظ نمايد اما آيا شرايط ورود به آن را داريم؟ آيا ميتوانيم سوار آن شويم و مسافر قاچاق آن لقب نگيريم؟

فرض کنيم هيچ شرطي نباشد و هرکس بتواند سوار آن شود و از آن استفاده نمايد‌، اما با دل چه کنيم؟ با وجدان چه کنيم؟ با چه رويي مقابل سرور و سالار شهيدان قرار بگيريم و از او مدد بخواهيم؟

مايي که هر روز خون به دل فرزندش ميکنيم ،‌ حال با چه رويي از او نجات بخواهيم؟؟ او امام رئوف است. هنوز زمان باقي است. بياييد سعي کنيم آماده شويم و از اين سفينة النجاة نهايت استفاده را انجام دهيم.

هنوز وقت باقي است. هنوز ميتوانيم ، يک مناجات ، يک راز و نياز خالصانه ، همه با هم ، همصدا شويم و بگوييم : يا ابانا استغفر لنا ذنوبنا ، انا کنا خاطئين

*** به نــام تــو اي قــرارهستـي***

باز هيئتها چادرهاي خود را علم كردند . باز كوچه ها و خيابانها سياه پوش شدند .گويا خود را براي چيزي آماده كرده اند .

مگر خبري شده كه يكدفعه عالم و آدم به شور افتاده اند ؟

مگر كسي در راه است ؟

مگر لبي تشنه است ؟

مگرباز مادري ميخواهد گلوي كودكش را براي آخرين باز بوسه بزند ؟واي نكند باز حسين عزم كوفه كرده و دارد باز به اين قوم مهمان كش اعتماد مي كند ؟

باز صداي هل من ناصر[ٍ ينصرني به گوش ميرسد .

واي بر ما ! واي برما !

اگر اين بار نيز حسين بازتنها بماند .