اي کاش آسمون حرف کوير رو ميفهميد و اشک خود رو نثار گونه هاي خشک او مي کرد ....اي کاش واژه حقيقت آنقدر با لبها صميمي بود که براي بيان کردنش به شهامت نياز نبود ...اي کاش دلها آنقدر خالص بودن که دعا ها قبل از پائين آمدن دستها مستجاب مي شد ....اي کاش شمع ، حقيقت محبت را در تقلاي بال پر سوز پروانه ميديد و او را باور مي کرد ...اي کاش مهتاب با کوچه هاي تاريک شب آشناتر بود ....اي کاش آنقدر مهربان بود که داغ را به دست خزان نمي سپردند ....اي کاش فرياد آنقدر بي صدا بود که حرمت سکوت را نمي شکست ...