عشق من پائيز آمد مثل پار باز هم، ما باز مانديم از بهار
احتراق لاله را ديديم ما گل دميد و خون نجوشيديم ما
بايد از فقدان گل خونجوش بود در فراق ياس، مشكي پوش بود
ياس بوي مهرباني مي دهد عطر دوران جواني ميدهد
ياسها يادآور پروانهاند ياسها پيغمبران خانهاند
ياس ما را رو به پاكي ميبرد رو به عشقي اشتراكي ميبرد
ياس در هر جا نويد آشتي ست ياس دامان سپيد آشتي ست
در شبان ما كه شد خورشيد؟ ياس! بر لبان ما كه ميخنديد؟ ياس!
ياس يك شب را گل ايوان ماست ياس تنها يك سحر مهمان ماست
بعد روي صبح پرپر ميشود راهي شبهاي ديگر ميشود
ياس مثل عطر پاك نيت است ياس استنشاق معصوميت است
ياس را آيينهها رو كردهاند ياس را پيغمبران بو كردهاند
ياس بوي حوض كوثر ميدهد عطر اخلاق پيمبر ميدهد
حضرت زهرا دلش از ياس بود دانههاي اشكش از الماس بود
داغ عطر ياس زهرا زير ماه &nb