مهربانا!
امشب با آسمان مدينه، دلشکسته تر از هميشه بر سوگ زهراي اطهر(س) خواهيم گريست و با غربت چشمان علي(ع)، با سکوت بغض آلود حسن(ع) و با جگر سوخته ي حسين(ع) همراه خواهيم شد تا دلهاي تيره و تار ما را به روشنايي نگاه «بانوي کوثر» شفاعت بخشي.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
رنگ کبود
گلاب چشم هايش رود رود است
به چشمش آسمانها غرق دود است
شکسته قامت مولا از آن روي
که رنگ چهره ي زهرا کبود است
****
بغض طبع
ز داغ آن گل خوش بو چه گويم
نگويم گر زحال او، چه گويم
شکفته بغض طبعم آي مردم
نگويم گر از آن پهلو، چه گويم
****
خاک راه
دعا کن تا مرا از خود نراند
مرا جز خاک راه خود نخواند
دعا کن در دل شوريده من
بجز درد و غم زهرا نماند
***
با ياد زهرا
دعا کن تا به دريا باز گردم
به عمق درد مولا باز گردم
اگر عمري رهم بي راهه ها بود
کنون با ياد زهرا باز گردم
****
پهلوي شقايق
گل نيلو فري تنها و خسته
ميان باغ گل ديدم نشسته
به گوش غنچه اي آهسته مي گفت
که پهلوي شقايق هم شکسته
****
خجالت
علي اي آفتاب کوي زهرا
به حق قصه ي پهلوي زهرا
نهان کن ذوالفقارت را که چند يست
خجالت مي کشد از روي زهرا