(برگريز خواب )
عشق زيبا نيست وقتي دير ميخواند دلم
چون خروس بي محل شبگير ميخواند دلم
بر تنش نقشي نيآمد خالکوب عاشقي
طرح بي يال و دمي را ـ شير ميخواند دلم
راه چشمش را به ديگر گونه ديداري که زد ؟
زخم را گلبوسه شمشير ميخواند دلم
خانه زاد خلوت خود بود پيش از شرزگي
عشق را در خانه. زنجير ميخواند دلم
باز در ابريشم آرامشم دستي که برد
بي دهن چون بلبل تصوير ميخواند دلم
آه ...خورشيدم مگه تبعيدي چشمان کيست
پشت دشتستان کبکنجير ميخواند دلم
برگريز خواب شيون را که آشفت اين سفر
کز جواني هاي دور ميخواند دلم
(شيون) .
صفاي قدمتان ..مخلص ..م. شيدا ...///
شما هر وقت بخانه بوريايي من قدم بگذاريد
يك دنيا صفا ميآريد ..ممنونم .مهربون...///