مرد غريب
باز يكي با غصه هاش داره آواز ميخونه
وقتي غم تو دل باشه مردن آسونه
قامتش خم شده از كوله ي سياه غم
چي ميخواد تو روزگار .جز خدا كي ميدونه
كيه اون مرد غريب . مثل من پريشونه
مي دونه همين شب و توي دنيا مهمونه
باز يكي با بار غم خودشو دار ميزنه
پشت خونه ي دلش غم داره در ميزنه
ميدونه تو زندگي اش ديگه خط آخره
رو سرش جغد اجل داره پر پر ميزنه
كيه اون مرد غريب . مثل من پريشونه
مي دونه همين شب و توي دنيا مهمونه
*************************